براستی درکشوری مانند ایران که روی دریایی ازنفت خوابیده و انبوهی سرمایه دارد چرا مردم باید به این شکل زندگی کنند، چرا کارگر برای گرفتن حقش باید به زندان برود، چرا دانشجو این قشرآگاه اجتماعی برای رساندن صدای مردم و ندای حق طلبی برای آزادی باید اخراج، دستگیر وزندان واعدام شود، او فرزند این آب وخاک است سالیان زحمت کشیده که به کشورش خدمت کند چرا بیکار است و باید دست فروشی یا .... بکند، چرا پدران ومادران پیرما که عمرشان را با زحمت وتلاش گذرانده اند باید با دستهای پینه بسته که ناشی ازرنج سالیان آنهاستإکارتن خواب یا بی خانمان باشند، چرا کودکان ما که سرمایه های آینده این مملکت هستند باید به بیگاری گرفته شوند و همه قشری درفقر زندگی کنند وهزاران چرای دیگر.
بله وقتی حکومت نالایق ودزدی همچون آخوندها به سرکار میاید همه سرمایه های مردم را می ربایند و هرصدای حق طلبی را با گلوله و شلاق وسرکوب میخواهند خاموش کنند.
چرای که دزد سرگردنه این آخوندهای نالایق و بی کفایت هستند همه چیز را دراختیار خود قرارداده اند ومیخواهند با ابزار سرکوب مردم را به سکوت وادارند تا تن به ذلت بدهند.
هیهات که انسانی که ارزش وجایگاه خودش را میداند هرگز تن به تسلیم نمیدهد وروزگار آخوندها را سیاه میکند.
داستان کارگران بی نان وخیل عظیم بیکاران بی امید، این محروم ترین محرومان اقشار جامعه داستانی است بس غم انگیز که پایان خوش گن همانا با سرنگونی رژیم ظلم وستم آخوندی گره خورده است.
ادامه درلینک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر