سواری که سکوت سهمگین را تاراند*
مرضیه، خاطرات چند نسل را در صدایش جای داد و جاری نمود. خاطراتی که با گردش روزگاران، در سیر و گذارند؛ با بلند آبشاران بر شانههای سحرگاهان و شامگاهان، گیسو افشانند؛ با جریان بیمرگ و تجلّیهای نیرومند زندگی عجیناند و در جویبار شعر و ترانه و فرهنگ زمانه، جاری. در پیوند با چنین فرهنگ انسانی بود که مرضیه نوای سوک و سور مردم سرزمینش گشت. زنـی که جلوههای متنوع زندگی را با پیوندی از طبیعت و انسان، مترّنم کرد.
ادامه درلینک
خانم مریم رجوی درسوگ مرضیه چنین میگوید:بله، اين است رمزورازوداستان شيرزني كه در هفتاد سالگي بر سارقان وغاصبان ايران و برقاتلان هنروموسيقي ايران برشوريد، تا، درتولدی ديگر،زيباييهای فرهنگ وهنر وتاريخ ما را از ايلغار خمينی نجات دهد، آنها را درشعله های سركش ترانه هايش احيا كند ودر بالاترين قلل هنری جهان به ثبت برساند.
مرضیه، خاطرات چند نسل را در صدایش جای داد و جاری نمود. خاطراتی که با گردش روزگاران، در سیر و گذارند؛ با بلند آبشاران بر شانههای سحرگاهان و شامگاهان، گیسو افشانند؛ با جریان بیمرگ و تجلّیهای نیرومند زندگی عجیناند و در جویبار شعر و ترانه و فرهنگ زمانه، جاری. در پیوند با چنین فرهنگ انسانی بود که مرضیه نوای سوک و سور مردم سرزمینش گشت. زنـی که جلوههای متنوع زندگی را با پیوندی از طبیعت و انسان، مترّنم کرد.
ادامه درلینک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر