پرچمدار وسپهسالار عاشورا، ابوافضل
العباس، قمربنی هاشم آنکه وقتی که برای آوردن آب بمنظور رفع تشنگی بچه ها وحرم
امام حسین به کناره فرات رفت وخودش را هم عطشی سوزان درگرفته بود، آب سرد و گوارا
غلت زنان میرفت وموج روی موج او را به خود میخواند.
دستش رفت تا کفی برای نوشیدن
بردارد، ولی ناگهان موجی تند، از آنگونه که تابهحال زورق وجود خودش را در توفان
حادثهها پیش برده بود، در ضمیرش جوشید و خروشید و به یاد یاران تشنهکام و جانخستهاش
افتاد و به خودش نهیب زد کهای نفس! بعد از حسین زنده نباشی که او و یارانش
آشامنده مرگ باشند و تو آب سرد میطلبی؟ نه، این با آیین من نمیسازد!
به او که در تاریخ ما سیمای یک سوگند بهخودش گرفت،
سوگند وفا، پاکبازی و جوانمردی میگویند قمر بنیهاشم.
قربان عاشقی که شهیدان کوی عشق
در روز حشر
رتبه او آرزو کنند
عباس نامدار
که دلیران روزگار
از خاک کوی
او طلب آبرو کنند.
در روز حشر رتبه او آرزو کنند
عباس نامدار که دلیران روزگار
از خاک کوی او طلب آبرو کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر